کد مطلب: ۶۶۲۷
تعداد بازدید: ۲۴۳
تاریخ انتشار : ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۰
عطر معرفت | ۱۴
ای بندگان من! آيا چنين نيست كه چه بسا كسی حاجات بزرگی از شما می‌خواهد و شما حوايج او را بر نمی‌آوريد مگر اينكه در نزد شما كسی را كه محبوب‌ترين مردم به نزد شماست، شفيع قرا دهد، آنگاه حاجات او را به احترام آن شفيع بر می‌آوريد؟ حال، آگاه باشيد و بدانيد گرامی‌ترين خلق و افضل آنان نزد من محمّد است و برادر وی «علی» و «امامان» پس از آنها(ع) همانان که وسیله‌های [خلق] به سوی من هستند.

تأثیر صلوات در اجابت دعا


از امام اميرالمؤمنين علی(ع) منقول است:
إِذَا کَانَتْ لَکَ إِلَی اللهِ سُبْحَانَهُ حَاجَةٌ فَابْدَأ بِمَسْألَةِ الصَّلاةِ عَلَی رَسُولِهِ(ص) ثُمَّ سَلْ حَاجَتَکَ، فَإنَّ اللهَ أکْرَمُ مِنْ أنْ یُسْألَ حَاجَتَیْنِ فَیَقْضِیَ أِحْدَاهُمَا وَ یَمْنَعَ الْاُخْرَی.[1]
هرگاه تو را به خداوند [سبحانه] حاجتی باشد، درخواست خود را با درود بر رسول خدا(ص) آغاز كن و سپس حاجت خود را بخواه. زيرا خداوند، بزرگوارتر از اين است كه دو حاجت از او بخواهند و او يكی از آن دو [صلوات بر رسول] را روا سازد و ديگری را ردّ کند.
از امام صادق(ع) منقول است:
اِذا دَعا اَحَدُکُمْ، فَلْیَبْدَأ بِالصَّلاةِ عَلَی النَّبِیِّ(ص) فَاِنَّ الصَّلاةَ عَلَی النَّبِیّ(ص) مَقْبُولَةٌ وَ لَمْ یَکُنِ اللهُ لِیَقْبَلَ بَعْضاً وَ یَرُدَّ بَعْضاً.[2]
هرگاه يكی از شما خواست دعا كند، ابتدا به صلوات بر پیامبر(ص) بنمايد. چه آن كه صلوات بر پيامبر(ص) [دعايی است كه به درگاه خدا] مقبول و مستجاب است و خدا نيز چنان نيست كه قسمتی [از دعا] را بپذيرد و قسمتی را رد كند.
و نيز از آن حضرت رسيده است كه:
مَنْ کَانَتْ لَهُ إلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةٌ فَلْیَبْدَأْ بِالصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یَسْألْ حَاجَتَهُ ثُمَّ یَخْتِمْ بِالصَّلاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَأنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ أکْرَمُ مِنْ أنْ یَقْبَلَ الطَّرَفَیْنِ وَ یَدَعَ الْوَسَطَ إذ کَانَتِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْهُ.[3]
هر كه را حاجتی به خداوند عزّوجلّ باشد، ابتدا به صلوات بر محمّد و آلش نموده و آنگاه حاجت خويش را بخواهد و سپس [دعا را] به صلوات بر محمّد و آل محمّد تمام كند [كه دعا با صلوات آغاز و با صلوات انجام بپذیرد]. زیرا خداوند عزّوجلّ بزرگوارتر از اين است كه طرفين دعا را [كه صلوات است] مستجاب گرداند و وسط آن را كه [حاجت خود انسان است] رها كند. چه آن كه صلوات بر محمّد و آل محمّد [دعایی است که] از سوی خدا رد نمی‌شود.
و باز از آن حضرت منقول است كه رسول خدا(ص) فرمود:
لا تَجْعَلُونی کَقَدَحِ الرّاکِبِ فَإنَّ الرّاکِبَ یَمْلَاُ قَدَحَهُ فَیَشْرَبُهُ إذَا شَاءَ. اِجْعَلُونِی فِی أوَّلِ الدُّعَاءِ وَ فِی آخِرِهِ وَ فِی وَسَطِهِ.[4]
مرا مانند ظرف آب شخص سوار قرار ندهيد كه ظرف خود را پر كرده و هر وقت كه خواست [و ميلش كشيد] از آن می‌آشامد [و جز به هنگام اضطرار و عطش به ياد آن نمی‌افتد و ارزش چندانی برای آن قائل نمی‌شود] بلكه مرا در اوّل و آخر دعا و در وسط آن قرار دهيد.
و همچنين از صادق آل محمّد(ع) است که:
کُلُّ دُعَاءٍ یُدْعَی اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَحْجُوبٌ عَنِ السَّمَاءِ حَتَّی یُصَلّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ.[5]
هر دعايی كه به سبب آن خداوند عزّوجلّ خوانده شود، در حجاب است و از [صعود به] آسمان [و درگاه خدا] ممنوع است و [مستجاب نمی‌شود] تا آنگاه كه بر محمّد و آل محمّد درود و صلوات عرضه شود.


اينگونه خدا را بخوانيد


از سلمان فارسی(رض) نقل شده است كه از رسول اکرم(ص) شنيدم كه می‌فرمود: خداوند عزّوجلّ می‌فرمايد:
یا عِبادی! اَوَ لَیْسَ مَنْ لَهُ اِلَیْکُمْ حَوائِجُ کِبارٌ وَ لا تَجُودُونَ بِها اِلاّ اَنْ یَحْتَمِلَ عَلَیْکُمْ بِاَحَبِّ الْخَلْقِ اِلَیْکُمْ تَقْضُونَها کَرامَةً لِشَفیعِهِم؟ اَلا فَاعْلَمُوا اَنَّ اَکْرَمَ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ اَفْضَلَهُمْ لَدَیَّ مُحَمَّدٌ وَ اَخُوهُ عَلِیٌّ وَ مَنْ بَعْدَهُمَا الاَئِمَّةُ(ع) الَّذینَ هُمُ الوَسائِلُ اِلَیَّ. اَلا فَلْیَدْ عُنِی مَنْ اَهَمَّتْهُ حاجَةٌ یُریدُ نَفْعَها اَوْ دَهَتْهُ داهِیَةٌ یُریدُ کَفَّ ضَرَرِها بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ، اَقْضیها لَهُ اَحْسَنَ ما یَقْضیها مَنْ تَسْتَشْفِعُونَ اِلَیْهِ بِاَعَزِّ الْخَلْقِ عَلَیْهِ.[6]
ای بندگان من! آيا چنين نيست كه چه بسا كسی حاجات بزرگی از شما می‌خواهد و شما حوايج او را بر نمی‌آوريد مگر اينكه در نزد شما كسی را كه محبوب‌ترين مردم به نزد شماست، شفيع قرا دهد، آنگاه حاجات او را به احترام آن شفيع بر می‌آوريد؟ حال، آگاه باشيد و بدانيد گرامی‌ترين خلق و افضل آنان نزد من محمّد است و برادر وی «علی» و «امامان» پس از آنها(ع) همانان که وسیله‌های [خلق] به سوی من هستند. اینک توجّه که هر كس حاجتی دارد و نفعی را طالب است و يا آن كه دچار حادثه‌ای بس صعب و زيانبار گشته و رفع آن را خواهان است، بايد مرا به محمّد و آل طاهرينش بخواند تا به نيكوترين وجه حاجت او را برآورم.[7]


فضيلت شب جمعه


از «مفضّل» منقول است که روزی امام صادق(ع) به من فرمود:
اِنَّ لَنا فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ سُروراً.
ما را در هر شب جمعه، شادی و سرور مخصوصی است.
گفتم: خدا بر سرورتان بيفزايد، آن، چه سروری است؟ فرمود:
إذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَی رَسُولُ اللهِ(ص) الْعَرْشَ وَ وَافَی الْأئِمَّةُ(ع) مَعَهُ وَ وَافَیْنَا مَعَهُمْ. فَلا تُرَدُّ أرْوَاحُنَا إلَی أبْدَانِنَا إلّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لا ذَلِکَ لأَنْفَدْنَا.[8]
چون شب جمعه فرارسد، رسول خدا در عرش حاضر گردد و ائمّه(ع) با وی حاضر می‌شوند و ما [امام هر عصر] نیز با آنان حاضر می‌شویم و روح‌های ما به بدن‌های ما بر نمی‌گردد مگر با علمی مستفاد [دانشی تازه به دست آمده و حکمتی نو] و اگر نبود این [امدادهای پیوسته‌ی حق و افزایش علم از برای ما] هر آینه ما به پایان می‌رسيديم [علوم و حكمت‌های ما خاتمه می‌يافت].


تأثیر نیّت در عمل


از رسول خدا(ص) منقول است:
مَنْ تَطَیَّبَ لِلّهِ تَعالی، جاءَ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ ریحُهُ اَطْیَبُ مِنَ الْمِسْکِ وَ مَنْ تَطَیَّبَ لِغَیْرِ اللهِ جاءَ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ ریحُهُ اَنْتَنُ مِنَ الْجیفَةِ.[9]
هر كس خود را برای خدا معطّر سازد، در روز قيامت در حالی كه خوشبوتر از مشک است وارد محشر می‌شود و هر کس خود را برای غیر خدا معطّر سازد، در روز قيامت در حالی كه عَفِن‌تر از مردار است وارد می‌شود.
«تَطَیُّب» و به کار بردن عطر چه از انسان بااخلاص متّقی صادر شود و چه از يک آدم خودنما و رياكار، از جنبه‌ی صوری یک عمل بیش نیست. امّا ملاحظه می‌فرماييد كه تفاوت در «نیّت» در جوهر روح انسان بر اثر همان يک عمل چه تنزّل و ارتقایی به‌وجود می‌آورد كه يكی را بهتر از مشک و دیگری را بدتر از مردار می‌سازد و لذا امام اميرالمؤمنين علی(ع) می‌فرمايد:
اَلاِبْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتّی یَخْلُصَ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ.[10]
توقّف بر عمل [تا اينكه] خالص شود، دشوارتر از عمل است.
آری، كار زياد انجام دادن مشكل نيست. امّا کاری با خلوص «نیّت» تحويل دادن كمرشكن است.


تأثير گناه بر قلب انسان


از امام باقر(ع) منقول است:
مَا مِنْ عَبْدٍ إلّا وَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ بَیْضَاءُ فَإذَا أذْنَبَ ذَنْباً، خَرَجَ فِی النُّکْتَةِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ. فَإنْ تَابَ ذَهَبَ ذَلِکَ السَّوادُ وَ إنْ تَمَادَی فِی الذُّنُوبِ زَادَ ذَلِکَ السَّوادُ حَتَّی یُغَطِّیَ الْبَیَاضَ. فَإذَا تَغَطَّی الْبَیاض لَمْ یَرْجِعْ صَاحِبُهُ إلَی خَیْرٍ أبَداً وَ هُوَ قَوْلُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ.[11]
هيچ بنده‌ای نيست مگر اين كه در قلبش نقطه‌ی سفيدی است [البتّه روشن است كه مراد از قلب، روح است و شاید مقصود از نقطه‌ی سفید نيز همان فطرت صاف و درخشان انسان باشد كه در مسير توحيد و خداشناسی آماده‌ی تحصيل فضايل روحی و اخلاق الهی است] و هرگاه آن بنده گناهی مرتکب شود، نقطه‌ی سياهی در آن نقطه‌ی سفيد ظاهر می‌گردد. حال، اگر توبه كرد [و پشيمان شد] آن سياهی زايل می‌شود و اگر مُصرّ در گناه گردید و آن را مکرّراً مرتکب شد، آن نقطه‌ی سیاه ازدیاد و شدّت می‌یابد تا آن که نقطه‌ی سفید در پوشش آن سياهی رفت، ديگر صاحب آن قلب سياه هرگز به خير و سعادت بر نمی‌گردد و اين همان فرموده‌ی خداوند عزّوجل است «کلاّ بَل ران عَلی قلوبِهم ما کانوا یَکسبون»[12] که نه! چنان نیست و قيامت افسانه نيست، بلكه خباثت و پلیدی گناهان بسان زنگار بر دل‌ها نشسته و آنها را از قابلیّت اهتدا و صلاحیّت درک حقایق انداخته است.


محروميّت به سبب گناه


از امام صادق(ع) نقل شده است كه:
یَقُولُ اللهُ تَعالی: اِنَّ اَدْنی ما اَصْنَعُ بِالْعَبْدِ اِذا آثَرَ شَهْوَتَهُ عَلَی طاعَتِی اَنْ اَحْرِمَهُ لَذیذَ مُناجاتِی.[13]
خداوند تعالی می‌فرمايد: بنده وقتی خواهش نفسانی خود را بر طاعت من ترجيح دهد، كمترين كاری كه [به عنوان کیفر عصیان] درباره‌ی وی انجام می‌دهم اين است كه او را از لذّت مناجات خودم محروم می‌سازم.
و نيز از آن حضرت منقول است:
إنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلاةَ اللَّیْلِ وَ إنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ.[14]
هر آينه، انسان مرتكب گناه می‌شود و در نتيجه از نماز شب محروم می‌گردد و حقيقت آن كه سرعت تأثير كار بد در [روح و جان] صاحب آن عمل [از نظر محروم ساختن وی از ادراکات معنوی] بیشتر است از سرعت کارد برّنده در گوشت.

خودآزمایی


1- تأثیر صلوات در اجابت دعا را بیان کنید.
2- تأثير گناه بر قلب انسان را شرح دهید.

 

پی نوشت ها


[1]ـ شرح نهج‌البلاغه‌ی فیض‌الاسلام، باب‌الحکم، حکمت 353.
[2]ـ بحارالانوار، ج 94، ص 53، ح 21. نقل از امالی شیخ طوسی.
[3]ـ کافی، ج 2، ص 494، ح 16.
[4]ـ کافی، ج 2، ص 492، ح 5.
[5]ـ همان، ص 493، ح 10.
[6]ـ مجموعه‌ی ورّام، ج 2، ص 100 و بحارالانوار، ج 94، ص 22، نقل از «عدّة‌الدّاعی» و ما از مجموعه‌ی ورّام نقل کردیم.
[7]ـ حدیث دنباله دارد و ما قسمتی از آن را که مورد نیاز بود آوردیم.
[8]ـ کافی، ج 1، ص 254، ح 2 و 3.
[9]ـ جامع‌السّعادات، ج 3، ص 113.
[10]ـ کافی، ج 2، ص 16، ح 4.
[11]ـ کافی، ج 2، ص 273، ح 20.
[12]ـ سوره‌ی مطفّفین، آیه‌ی 14.
[13]ـ جامع‌السّعادات، ج 3، ص 48.
[14]ـ کافی، ج 2، ص 272، ح 16.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: